ميگويند: «پيمودن يک شبهي ره صد ساله!» توهم است. درست. اما قرار نيست با اين ضرب المثل نغز، از آن ور بام بيفتيم. قرار نيست در هر کاري تا به مانعي بر ميخوريم، بزنيم پاي «ره صد ساله» بودن و سعي و تلاش را بيخيال شويم.
وايمکس نيوز - به نظر نکته ساده و پيش پا افتادهاي ميرسد اما اين موضوع يکي از مهمترين اصول موفقيت در کارآفريني و کسب و کار همين است. اينکه «کشف کنيم که هستيم و خودمان را باور کنيم که ميتوانيم با تلاش به نتيجه مطلوب برسيم.» در ادامه قرار است در مورد جزئيات خيلي ريزي حرف بزنيم که در مسير آغازين کارآفريني تاثيرات بسيار مهم و بزرگي به دنبال دارد. اين نکات طلايي را از زبان علي نعمتي شهاب،مشاور تحليل و توسعهي کسبوکار ميشنويم.
اين روزها مسئله کارآفريني پرکاربرد ترين واژهاي شده که از زبان مردم و رسانهها ميشنويم. همه به دنبال بهترين راه حل براي خود هستند و در اين زمينه ايدههايي جذاب و مدرن در سر ميپرورانند. اما براي عملي کردن يک ايده بايد راهي طولاني طي کرد. خيليها از همان ابتدا به عملي کردن ايده ميرسند جا مي زنند و پا پس ميکشند. کمتر کسي يک ايده را به مرحله اجرا ميرساند.
واقعاً چرا دنياي کارآفريني اينقدر با رؤيا و قصه بافي بدون عمل گره خورده؟ پاسخ اين سوال در جزئيات ماجرا نهفته است.
براي عملي کردن يک ايده بايد به جزئيات توجه کرد حتي کوچکترين جزئيات.
همين نکات کوچک است که اگر به آنها توجه نشود ميتواند باعث شکست يک ايده عالي شود ، يا باعث پيروزي يک ايده ساده و حتي تکراري شود. نديدن همين جزئيات و ريزهکاريهاي کار ممکن است ما را از رسيدن به هدفمان نااميد کند.
بررسيها نشان ميدهد که توجه نکردن به اصول ساده اوليه کارآفريني است که باعث ميشود يک جوان کارآفرين با ايدههاي فراوان، انگيزهي کار را از دست بدهد، دچار سرخوردگي شود و قبل از به نتيجه رسيدن، دست از کار بکشد.
پيش از هر چيز دور اشتباهات را بايد خط بکشيد. اما تا اشتباهات را نشناسيم که نميتوان از آن در امان بود. بهترين و اولين اقدام بعد از اينکه به فکر اجرايي کردن ايدهتان افتاديد، بررسي همهجانبهي همهي اجزاي محيطي کارآفريني است.
مثل تيم شرکا و همکاران، منابع مورد نياز، زيرساختهاي حقوقي و قانوني و بسياري موارد ديگر. اگر به اين نکات توجه نکنيم در بطن کار با مشکلاتي روبهرو مي شويم که ممکن است تنها راه خلاصي از آن خداحافظي با دنياي کسب و کار باشد.
در ادامه کليد واژههايي را فهرست ميکنيم که به شما کمک ميکند اين مسير را به سلامت پشت سر بگذاريد.
اولين چيزي که بايد قبل از شروع به کار به آن توجه کنيم آرامش دروني و آمادگي روحي و رواني است. اين آمادگي به ما کمک مي کند تا در مسير کارآفريني و راهاندازي کسب وکار فشارهاي محيط بيروني را تحمل کنيم و دوام بياوريم. با آمادگي روحي و رواني ميتوانيم از درياي پرتلاطم کسب وکار عبور کنيم و به ساحل آرامش برسيم. کسي که خودش را نمي شناسد از توانمنديها و نقاط ضعفش باخبر نيست و نميداند چرا و چطور ميخواهد در مسير کارآفريني قدم بردارد و در مواجهه با اولين مانع از حرکت مي ايستد. اما برعکس کسي که با خودشناسي و تکيه بر گوهر دروني خود پيش مي رود ، ميتواند ايده و انديشهي خود را به واقعيت بدل کند و موفق شود. خودشناسي باعث مي شود که در مقابل مشکلات ترسي به دل راه ندهيم. شخصي که آمادگي روحي و رواني داشته باشد قابليتهاي خود را مي شناسد. نکات زير در رابطه با خودباوري و خودشناسي در کسب و کار است، آنها را مرور ميکنيم.
من که نميتوانم ايدههايم را اجرا کنم. پس راه حل اين است که بايد بهدنبال يک تيم قوي و قابل اعتماد باشم. تيمي که بتواند ايدههايم را همانطوري که من ميخواهم عملي کند. مهمتر از آن، اينکه حاضر باشد بدون پول کار را بهصورت شراکتي انجام دهد.
پاسخ: ايدهات را اول به خودت بفروش و حاضر باش روي آن وقت و سرمايه صرف کني، بعد بهسراغ ديگران برو!
ايدههاي من خيلي عالي و خوبند و فقط بايد با افراد و شرکتهايي که ميتوانند آنها را اجرا کنند و برايشان اهميت دارد ارتباط داشته باشم. اما من که ارتباطي ندارم!
پاسخ: ارتباط را ميشود با شجاعت و سماجت ساخت. اما آيا فکر کردهاي چرا ديگران بايد به ايدهي شما (که هنوز تا تبديل شدن به محصول نهايي فاصلهي بسياري دارد) علاقه نشان دهند؟
«من مگر چقدر پسانداز و سرمايه دارم که بخواهم بخشي از آن را روي ايدهام سرمايهگذاري کنم؟» سختترين بخش داستان همينجاست: اينکه بخواهي پولي را که با سختي در طول سالها جمعآوري کردهاي (يا حتي از آن بدتر، پولي را که از خانواده و دوستانت جمع کردهاي) روي ايدههايي سرمايهگذاري کني که معلوم نيست دست آخر به چه نتيجهاي ميرسند.
پاسخ: از ترس باخت که نميشود مسابقه را شروع نکرد! شايد هم موفق شدي. چه تضميني وجود دارد که چند سال بعد، از ريسک نکردنت پشيمان نشوي؟
اين بهانه تراشيها همگي در واقع براي پنهان کردن ترس است و نداشتن آمادگي روحي و رواني براي وارد گود اجرا شدن و عملي کردن ايدهها . البته طبيعي است که از ترک خوشنشيني در زندگي روزمره و وارد شدن به دنيايي که در آن هيچ اصل قطعي و تثبيت شدهاي وجود ندارد و «راه بينهايتي» که مسيرش تاريک و سنگلاخ است و روشن نيست، بايد بترسيم.
ترس در ادبيات علم مديريت معادل ريسک در نظر گرفته شده است. ريسک يعني احتمال وقوع اتفاقات پيشبيني نشدهاي که ميتواند باعث بروز ضرر يا منفعت براي ما شود. در کنار ريسک منفي ميتوانيم ريسک مثبت داشته باشيم. اما اين نکته را در نظر بگيريد که ما به خاطر حفظ بقا طوري خلق شدهايم که فقط ريسکهاي منفي را ميبينيم.
درست است که در کار کردن ممکن است با ريسک مواجهه شويم، اما از کجا معلوم که ريسک ما مثبت نباشد؟
يادتان باشدکليد خوششانسي در دستان خودمان است تا بتوانيم قفلي را که به ذهن و فکرمان زده شده است، باز کنيم. پس در شروع کارآفريني بايد ريسک مثبت و منفي را با هم بپذيريم.
مشکل بيعملي يکي از مشکلات عمده و اساسي است که سر راه به سرانجام رساندن ايدههاي کارآفريني سبز ميشود.
براي دور زدن اين مشکل، هميشه از جايي شروع کنيد که بتوانيد در مراحل اوليه خودتان به تنهايي از پس آن برآييد.
- عواملي که باعث بيعملي در کارآفريني مي شود
تنبلي
وقتي که بخواهي کاري جدياي انجام بدهي، هزار و يک بهانه جور ميکني براي اينکه حتماً آن کار را هم آغاز نکني، چه برسد به سرانجام رساندن کار. اصولاً کار کردن سخت است ديگر و تنبلي بسيار آسان! يادتان باشد شروع کردن انجام کارها، سختترين کار دنياست. بايد ثابت قدم و پرتلاش بود.
اولويت قائل نبودن
ما هميشه کارها و پروژههاي کاري و شخصي و داوطلبانهاي داريم که زمان زيادي از وقتمان را به آنها اختصاص ميدهيم. از آنجايي که يا در کوتاهمدت برايمان درآمدزا هستند يا اينکه حس خوبي در ما ايجاد ميکنند، اولويت اول ما، وقت گذاشتن روي آنهاست.
ضعف در مديريت احساسات
همهي ما انسان هستيم و گرفتار عواطف و احساسات، در چنين شرايطي کار کردن سخت است و ممکن است حتي باعث به تعويق افتادن چند روزهي کارها شود.
شازده کوچولو باشيد!
تجربه نشان ميدهد که در پس همهي اين عوامل، يک عامل ديگر قرار دارد که سه عامل بالا تنها پوستهاي در مقابل اين عامل محسوب ميشوند.
کسبوکار مثل يک گل و گياه است؛ گياهي که بايد کاشته شود و از آن مراقبت شود تا به ميوه و گل و نتيجه برسد. شازده کوچولو که يادتان هست؟ شازده کوچولويي که تمام زندگيش را وقف مراقبت از گلش کرده بود و حتي زماني که پا به زمين گذاشت هم تمام فکر و ذکرش گلش بود. ما هم بايد در کسب و کار چنين باوري را در خودمان بهوجود بياوريم.
- مسئوليت پذير ي در کسب و کار
بياييد کمي واقع بين باشيم. «مسئوليتپذيري» کليدواژهي اصلي زندگي ما بهعنوان يک کارآفرين است که بايد مدنظر داشته باشيم. البته طبيعتاً اين طور نيست که ما در زندگيمان بهصورت کلي مسئوليتپذير نباشيم؛ اما به هر حال در مورد کسبوکار هم چندان حس مسئوليتي نداريم! چرا؟ چون وقتي چيزي در حد يک ايده است و هنوز تبديل به تعهدي در دنياي بيرون از وجود انسان نشده و به عمل نرسيده، مجبور کردن خودمان به وقت گذاشتن روي آن، اصلا کار سادهاي نيست.
مغز انسان در انتخاب ميان ملموس و ناملموس بهصورت پيشفرض و خودکار طرف چيزهاي ملموس و روشن را ميگيرد.
- در کارآفريني کاشف خودتان باشيد
کشف کنيد که هستيد و قرار است چه محصولي را به چه کسي بفروشيد و چرا مشتري بايد ازشما خريد کند. مسئوليت ايدهي خود را بپذيريد، دست بهکار شويد و هر کاري را که لازم است، انجام بدهيد، بدون ترس جلو برويد، در برابر حسهاي منفي خود و ديگران مقاومت کنيد. تحقق ايدهها، کار سختي است اما شدني.
منبع : همشهري آنلاين